مظهر های توان زایی و ردیابی نشانه های روح زایی
محدودههای زندگی و توانایی انسان هر نهار بیشتر و بیشتر شکسته میشود. چیزی که دیروز محال بود امروز امکانپذیر میشود و چیزی که امروز بعید است فردا در دسترس همگان قرار میگیرد. لیک جهانگیر که از زندگی فردا برخوردار میشوند اندکی از مردم امروز هستند که حقایق آشکارنشده را یافتهاند و پذیرفتهاند. و نیز این تجربهها مبین حقیقتی دیگر است و هر یک از چنین تجاربی روزنهی جدیدی را بر ما میگشاید که از طریق آن میتوانیم حقیقت آدم را از زاویهی جدیدی ببینیم و یا اگر اهل تجربه باشیم، تجربه کنیم. اما صفت انسان. به راستی همهی نشانه ها و اتفاقات حدّشکن آن را اینطور بیان میکنند: صفت انسان نامحدود است. و هر که این حقیقت را دید، به سمت اندازهی نگاهش، به آن اتصال و در آن حل شد. انسان میخورد، میخوابد، بازی میکند، میجنگد، تولید مثل میکند و همنوع خود را میکُشد، در ضعفها گرفتار میشود، خرد میشود و میمیرد. این ظاهرِ انسان است. پول ضعیف، سطحی، تکراری، خسته، محدود و ناتوان. و اسم انسان: خالق انسان افزون از همه مخلوق خود را میشناسد. در واقع این تنها نظری است که دربارهی آدم حقیقت دارد.
باب کلام الهی اینطور آمده که خداوند از روح خود باب او دمید، اسماء را که رازها و کلیدهای هستیاند به او آموخت و در او کاشت. او را بدل خویش در زمین ساخت. به فرشتگان و ملائکش امر انصاف تا در برابر بزرگی او سجده کنند. آسمانها و زمین را به تسخیر و اسم پایین امر او درآورد. او را الگو الله قرار داد و فرمود تالی به خودم باشد. و فرمود همه چیز را برای تو آفریدم و تو را از بهر خودم و به او وعده داد که دعایش را اجابتشده میکند و اگر خوانده شود پاسخ میدهد .
«ای بندهی من. مرا بپرست و تسلیم من باش تا تو را مانند خود گردانم. من خدای زندهای هستم که ابداً نمیمیرم و مرگ و نیستی در من راه ندارد. حرف را نیز زنده و ابدی خواهم ساخت. من توانگر (مطلق) هستم که فقیر و تهیدست نمیشود)
و از همه چیز و همه کس بینیاز است (تو را ایضاً قید توانگر سازم که هرگز فقیر و نیازمند نشوی. من هرگاه چیزی بخواهم به بود میآید. میگویم باش و میشود، تو را نیز مانند خود گردانم که هر گاه چیزی بخواهی، بگویی باش و ثانیه بشود».
و قید اسم استعاره فرمود:
«ای داوود! به قومت از پهلو من ابلاغ کن که تمام کدام از بندگانم را که به طاعت خود امر کنم و او اطاعت کند، بر من حق است که من نیز از او اطاعت کنم و او را در اطاعت خود یاری دهم. ار چیزی از من بخواهد، به سمت او بدهم و اگر دعایی کند، اجابت کنم. اگر به خود توسل جوید، او را حفظ کنم و اگر از من جستجو کفایت نماید، همهی اُمورش را کفایت کنم. ار به سمت من توکل نماید، او را حفظ کنم و اگر همهی مخلوقات قصد او را کنند، در برابر آنها حایل شوم».
ماخوذ از کتاب پدیده های انرژی زایی و ردیابی نشانه های جان زایی